هادی خانیکی: انقلاب ایران، نتیجۀ غلبۀ رسانههای کوچک بر رسانههای بزرگ بود
هادی خانیکی، مدیر گروه علوم ارتباطات در این نشست گفت: اساساً مسئلۀ ارتباطات در آستانۀ انقلاب چه بوده است و نقش ارتباطات در انقلاب چیست؟ شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی به خاطر این که به خود نام بزرگترین انقلاب مردمی قرن ۲۰ را داده است به عنوان یک سوژه، متفکرانی که از نظر ارتباطی و اجتماعی به آن پرداخته اند، یک حوزۀ مطالعاتی در عرصۀ ارتباطات است.
این استاد ارتباطات در ادامه اظهار کرد: کسی مانند «دانیل لرنر» که بر اساس یک دیدگاه خوش بینانۀ نوسازی، ایران هم جزو حوزۀ مطالعاتیش بوده است، مصاحبه ای با خسرو جهانداری بعد از انقلاب دارد. در آن می پرسد که چه شد شما در مورد این انقلاب نظرتان کاملاً درست نبود، چون نظر او نظر نوسازی بود و نظر نوسازی هم این بود که بالاخره با یک رابطۀ علّی هرچقدر میزان شهرنشینی بالاتر برود، منجر به سوادآموزی بیشتر می شود و هر چقدر سواد آموزی بیشتر شود، منجر به استفاده بیشتر از رسانه ها و بالاتر رفتن مشارکت می شود.
خانیکی با اشاره به اینکه اتفاقی که در انقلاب اسلامی ایران افتاد این بود که پارادوکسی را به وجود آورد. یعنی به میزانی که هرکدام از اینها بیشتر می شدند، تمایل رژیم سیاسی وقت بیشتر دچار مشکل می شد. لرنر در جواب هایی که در پاسخ به آن سوال می دهد به مراکز تحقیقاتی ای که در ایران بودند استناد می کند. او بیان می کند که این بزرگترین پژوهشکدۀ ارتباطی در کشور هایی است که کار کرده است.
مدیر گروه ارتباطات در ادامه تاکید کرد: رژیم سیاسی رژیم گذشته به نتیجۀ آن تحقیقات وفادار نبود. یعنی آن را نتیجۀ علت هایی می دانست که به آن عمل نشده بود. آن زمان دکتر تهرانیان، دکتر علی اسدی و همکارانشان پژوهشکدۀ علوم ارتباطی توسعۀ ملی ایران را اداره می کردند.
او افزود: بعدها نظریۀ معروف انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت. خانم «سربرنی» نظریۀ انقلاب بزرگ و رسانه های کوچک را ارائه داد. بحث این نظریه این بود که در ایران اتفاقی که افتاد این بود که رسانه های کوچک بر رسانه های بزرگ که رادیو و تلویزیون بودند، غلبه پیدا کردند.
خانیکی تصریح کرد: به آن نقطۀ عزیمت بر می گردیم. آن نقطۀ عزیمتی که در سال ۵۶ می بینیم که ایران از نظر ارتباطی چگونه برای همان پژوهشکده و برای کمیتۀ ارتباطات برنامۀ ششم توسعه که آخرین برنامۀ زمان شاه است، تصویر ارتباطی از ایران تعریف می کند که بعد از آن انقلاب به وقوع می پیوندد. آن کمیتۀ اطلاعات و ارتباطات مسئلۀ ارتباطی ایران را با همان تغییرات نوسازی مسئلۀ ایران را از جامعۀ سنتی به جامعۀ صنعتی تبدیل کردند. ولی معتقد بود که این گذار به صورت فشرده شکل می گیرد.
وی بیان کرد: در آن واحد، ایران تجربۀ انقلاب ها و یا تحولات در هم تنیده شده را کسب می کرد. این انقلاب ها شامل انقلاب سیاسی که به سمت آزادی هست، انقلاب اقتصادی که به سمت عدالت است. مسئلۀ مهم این بود که جامعه از پوستۀ سنتی خود خارج می شود و تنگناهای ارتباطی را در آنجا تعریف می کند. در حوزۀ ارتباطات می شود گفت که گسست ارتباطی را شکل داده که رسانه های کوچک آن را پر کرده است. یکی شکاف بین پیشرفت سریع تکنولوژی و نارسایی نهادهای ارتباطی است. یعنی تکنولوژی ها به شدت حضور دارند و تاثیرگذار هستند. دومی، شکافی است که بین فرهنگ سنتی و فرهنگ علمی وجود دارد. سومی، شکافی است که بین روستاییان و شهرنشینان وجود دارد. به سرعت جامعه در حال شهری شدن است در حالی که هنوز فرهنگ آن، روستایی مانده است. چهارمین شکاف، شکافی است که بین گروه های اجتماعی وجود دارد. پنجمین، شکافی است که بین فرهنگ ملی و پاره فرهنگ ها وجود دارد. ششمین، شکافی است که بین زنان و مردان وجود دارد. هفتمین شکاف، شکاف بین نسل هاست و در نهایت هشتمین شکاف بین واحد های سیاستگذاری و اجرایی هست.
مدیر گروه ارتباطات در ادامه تصریح کرد: او نتیجه می گیرد که از سیاست گذاری اطلاعاتی باید به سمت برنامه ریزی یک پارچۀ اطلاعاتی و ارتباطی برود. در نتیجه اگر بخواهیم نسبت بین تغییرات اجتماعی را به طور عام و ارتباطات را به طور خاص بررسی کنیم، می توان تحلیل اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ارائه داد. از منظر ارتباطی هم خانم سربرنی در همین کتاب معروف انقلاب بزرگ و رسانه های کوچک، یک تفسیر فرهنگی ارائه می دهد.
خانیکی با اشاره به اینکه این تحولات ارتباطی که از طریق رادیو و تلویزیون رسمی ایران انجام گرفته بود، یک فراگرد ارتباطی به وجود آورده بودند، بیان کرد: این امر، دوگانگی را در جامعه تقویت کرده است. در برابر بی اعتمادی به رسانه های نهادهای رسمی شاه با فعالیت هایشان، مرتباً مشروعیت سیاسی کاهش پیدا می کرد. در حالی که رسانه های کوچک بخصوص نوارهای کاست شبکه های تلفنی، مسجدها، هیئت ها، دوره های خانوادگی، آثار دکتر شریعتی و… صحبت های امام خمینی را توزیع می کردند. این رسانه ها قابل اعتماد بودند. در برابر رسانۀ کلان پیروز شدند و در واقع تلویزیون با برنامه های خود به نوعی از نظام شاهنشاهی اسطوره زدایی و سلب مشروعیت می کرد.
این استاد دانشکده علوم ارتباطات تاکید کرد: آن چاره اندیشی هایی هم که در پژوهشکدۀ علوم ارتباطی و توسعۀ ایران که در همایش شیراز در نشستی که سال ۵۵ انجام دادند به رادیو و تلویزیون توصیه کردند که اگر می خواهند کسب اعتماد کنند، لازم است نمایندگان افکار عمومی در تلویزیون دیده شوند.
او گفت: این توصیه به دلیل مداخلۀ سیاسی که آنجا انجام گرفت در رادیو و تلویزیون پیگیری نشد، در نتیجه، پیام رسانه ها از طریق شبکه های ارتباطی نخستین که خانواده ها، گروه های همسال و سازمان های شغلی و نهادهای داوطلبانه ای که شکل می گرفت، منتقل می شد.
خانیکی اظهار کرد: اینها شبکه های ارتباطی در انقلاب شدند. به این دلیل به نظر من انقلاب را از نظر ارتباطی می شود در همین دو واژۀ رسانه های کوچک و پیروزی رسانه های کوچک در برابر رسانه های بزرگ تفسیر کرد.
منبع خبر: عطنا
نظر شما :