نسخه جهانی «خصوصی‌سازی» برای ایران غلط اجرا شده است/ مدیریت نئولیبرالیسم جهانی در دست سه نهاد اقتصادی

۰۱ دی ۱۳۹۷ | ۰۳:۳۰ کد : ۷۸۱۶
تعداد بازدید:۸۶۸
علیرضا حسینی پاکدهی، عضو هیئت علمی گروه ارتباطات با اشاره به اینکه سه نهاد مشروع مدیریت نئولیبرالیسم جهانی را بر عهده دارند، اظهار کرد: بعد از جنگ جهانی دوم سه نهاد عمده زیر لوای «برتن وودز» شامل صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی شکل گرفتند که طبق توصیه‌های آنها کشورها باید به ریاضت مالی بپردازند، خصوصی‌سازی را در پیش بگیرند و در نهایت به آزادسازی بازارها تن دهند. کما اینکه در سه دهه اخیر این روند را در ایران شاهد هستیم.
نسخه جهانی «خصوصی‌سازی» برای ایران غلط اجرا شده است/ مدیریت نئولیبرالیسم جهانی در دست سه نهاد اقتصادی

در نشست «تحول مفهوم توسعه و مسائل ارتباطات در ایران»، علیرضا حسینی پاکدهی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در رابطه با جهانی‌سازی و توسعه با تأکید بر آرای منتقدان گفت: گاهی این مفهوم به‌صورت خنثی و به‌معنای بین‌‎المللی شدن، گاهی به معنای آمریکایی و غربی شدن و گاهی نیز به معنای تجارت آزاد به‌کار گرفته می‌شود.

وی با اشاره به اینکه این مفهوم را به معنای رفع موانع تجاری و مبادلات تجارت آزاد به‌کار می‌برد، اظهار کرد: اغلب مفهوم جهانی شدن طوری به کار می‌رود که گویا مردم کشورهای توسعه نیافته خواهان دستیابی به آن هستند و کمتر به معنای اصلی آن یعنی جهانی‌سازی اشاره می‌شود و سعی می‌شود تا قصد و اراده کشورهای مقابل که در پی محقق کردن هدفی خاص هستند، نادیده انگاشته شود.

پاکدهی ادامه داد: در نقطه مقابل هم تصور اینکه این امر به‌صورت پروژه و طرحی از سوی این کشورها است و در کشورهای جهان سوم هیچگونه تمایلی وجود ندارد، اشتباه است، چرا که در این کشورها نیز گروه‌ها و افرادی با منافعی خاص وجود دارند که می‌خواهند به این جهانی شدن دست پیدا کنند.

وی با اشاره به مناظره‌ای که بین پل سوییزی و ژوزف شومپیتر در دانشگاه هاروارد در سال ۱۹۴۷ در رابطه با آینده سرمایه‌داری انجام شده بود، گفت: در این مناظره پل سوییزی، اقتصاددان و نظریه‌پرداز، در مرحله اول مهم‌ترین عنصر سرمایه‌داری را انباشت سرمایه می‌داند و اشاره می‌کند که در صورت از بین رفتن این عنصر سرمایه‌داری نیز افول می‌کند ولی بلافاصله اشاره می‌کند که در نظام سرمایه‌داری کنونی انباشت سرمایه دچار سیر نزولی شده و مثل سابق نمی‌تواند ادامه پیدا کند اما این نظام برای جلوگیری از این اتفاق مجبور است تا به جنگ پناه ببرد و به ایجاد جنگ‌های مختلف بپردازد.

پاکدهی ادامه داد: ژوزف شومپیتر، اقتصاددان و سیاست‌دان محافظه‌کار نیز گرایش اقتصاد به سمت رکود ممتد را نفی نمی‌کند اما او مداخله‌هایی را که بعد از جنگ جهانی برای نوسازی و بازسازی اروپا و کشورهای خاورمیانه صورت گرفت نه تنها محرک نمی‌داند بلکه معتقد است موجب تضعیف اقتصاد هم می‌شود و دولت‌ها دیگر نباید دخالت خاصی در اقتصاد داشته باشند و اقتصاد کینزی دیگر نباید ادامه پیدا کند.

وی افزود: سوئیزی بیست سال پس از ایده اولی که مطرح کرده بود به همراه پل باران کتاب «سرمایه‌داری انحصاری» را می‌نویسند و اشاره می‌کنند که سرمایه‌داری در حال انحصاری شدن است و شرکت‌های انحصاری یا انحصارهای چند قطبی در حال افزایش هستند و این شرکت‌ها دیگر به رقابت نمی‌پردازند بلکه بایکدیگر همکاری می‌کنند و بازار جهانی را بایکدیگر تقسیم خواهند کرد.

بنابراین در مرحله اقتصاد مرکانتیلیستی که رقابت در آن نقش اصلی را ایفا می‌کرد جای خود را به نوعی همگرایی در منافع و به اصطلاح تبانی می‌دهد که شرکت‌های چندملیتی بزرگ جهان سرمایه‌داری جهان را بین خود تقسیم می‌کنند.

پاکدهی در همین خصوص اضافه کرد: نکته دیگری که در این میان وجود دارد افزایش مازاد سرمایه جویای سرمایه‌گذاری است، به این معنا که این شرکت‌ها ناچار‌ هستند تا این سرمایه اضافی را در جایی دیگر سرمایه‌گذاری کنند، به این ترتیب میل و گرایش سرمایه‌گذاری در مناطق دیگر دنیا افزایش پیدا می‌کند، بنابراین این افراد دنبال شرایط استثمار در نقاط مختلف جهان هستند.

وی ضمن اشاره به اینکه این شرایط جدید که در دهه ۸۰ شکل می‌گیرد پایه‌گذار بنیان‌های نئولیبرالیسم است، تأکید کرد: اولین پیامد نظم نوین اقتصادی، افزایش نابرابری در میان دو جهان یعنی جهان پیشرفته و جهان در حال توسعه و از سوی دیگر نابرابری در داخل کشورهای پیشرفته است. به عبارت دیگر امپریالیسم آبستن نابرابری‌های درونی و بیرونی است.

وی افزود: پیامد دوم انباشت در شرکت‌های غول‌آسا است. این انباشت در کشورهای مرکز  و در دست تعدادی از شرکت‌های خاص جمع می‌شود.

حسینی پاکدهی یادآور شد: سوییزی در ۱۹۸۲ یعنی ۳۵ سال پس از مناظره اول با طرح این پرسش که «چرا رکود ممتد اتفاق می‌افتد؟» وارد بحث می‌شود. آن هم در شرایطی که طرفداران اقتصاد لیبرال اعتقاد دارند دیگر شوکی مثل رکود ممتد در اقتصاد کشورهای مرکز اتفاق نخواهد افتاد. سوییزی در این زمان جمله معروفی را مطرح می‌کند که «می‌توان گفت خاکسپاری رکود ممتد دست کم کمی شتاب‌زده صورت گرفته است.»

استاد ارتباطات توضیح داد: این اندیشمند در سال ۱۹۸۷ به همراه هری مگداف به رکود ممتد «انفجار مالی» اشاره می‌کند. به اعتبار این اقتصاددان‌ها در این دوره ما با یک نوع انحصار جدید مواجه می‌شویم. یعنی به جای انحصار صنعتی و شرکتی، از دهه ۸۰ میلادی به این سو با سرمایه‌داری انحصاری مالی مواجه هستیم که کاملا با نظام قبلی متفاوت است. چرا که اساس سرمایه‌داری انحصاری شرکتی قبلی بر تولید بود در حالی که نظام جدید صرفاً بر پول و چرخش مالی استوار است.

وی افزود: کما اینکه امروزه در هر کوچه و خیابان انبوهی از موسسات مالی و اعتباری را می‌بینیم. دیگر تولیدی انجام نمی‌شود و همه دوست دارند با پول بازی کنند!

حسینی پاکدهی ادامه داد: سوییزی در ۱۹۹۷ یعنی ۵۰ سال پس از اولین مناظره در مقاله‌ای درباره نظام سرمایه‌داری و جهانی‌شدن اشاره می‌کند که مسئله انباشت سرمایه در نظام سرمایه‌داری پیشرفته با سه مسئله مواجه است.

او این سه مسئله را چنین برشمرد: انحصاری شدن فزاینده شرکت‌های چندملیتی، کند شدن رشد و عمیق‌تر شدن رکود ممتد میان اقتصادهای سه‌‌گانه (ایالات متحده، اروپا و ژاپن) و مالی‌گرایی روند انباشت به جای تولید برای رهایی از رکود.

وی افزود: به نظر مولف این سه گرایش با هم در یک ارتباط ظریف قرار دارند که منجر به ظهور نئولیبرالیسم می‌شود.

منبع خبر: عطنا


نظر شما :