هادی خانیکی: شفیعی کدکنی؛ کیمیاگر میراث نامکشوف فرهنگ

۲۴ مهر ۱۳۹۷ | ۰۳:۳۰ کد : ۷۱۲۷
تعداد بازدید:۹۵۱
عضو هیئت علمی دانشکدۀ علوم ارتباطات: شفیعی‌کدکنی را می‌شود به تعبیری دیگر بازخوان یا بازآفرین سنت در دوران جدید نامید و تسلط و چند وجهی بودن استاد به حوزه‌های مختلف اندیشه و فرهنگ ایرانی اسلامی از او شخصیتی بی‌بدیل ساخته که در عین آنکه ژرف‌اندیشانه از گذشته بهره‌های وافر می‌برد، این توانایی را هم دارد که تأملش در گذشته را به جذاب‌ترین زبان و نظم علمی جدید به عرصه بیاورد.
هادی خانیکی: شفیعی کدکنی؛ کیمیاگر میراث نامکشوف فرهنگ

محمدرضا شفیعی‌کدکنی ۱۹ مهر ۱۳۱۸ در روستای کدکن نیشابور به دنیا آمد. طبق نقل برخی از پایگاه‌های خبری، او هرگز به دبستان و دبیرستان نرفت و از آغاز کودکی نزد پدر خود (که روحانی بود) و مرحوم ادیب نیشابوری و آیت‌الله شیخ هاشم قزوینی به فراگیری زبان و ادبیات عرب و فقه، کلام و اصول پرداخت.

پس از مرگ شیخ هاشم قزوینی تا آخرین مراحل درس خارج فقه را نزد آیت‌الله میلانی خواند. «م.سرشک» همان سال‌ها به دانشکده ادبیات رفت و مدرک کارشناسی خود را در رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی و مدرک دکتری را نیز در همین رشته از دانشگاه تهران گرفت و از سال ۱۳۴۸ تا امروز استاد دانشگاه تهران است.

مرحوم بدیع الزمان فروزانفر زیر برگه پیشنهاد استخدام او می‌نویسد:«احترامی است به فضیلت او.» نوشتن از شفیعی‌کدکنی شرح و بسط بدیهی است چرا که اسم و مُسمای او آنقدر بزرگ و شهیر هست که توضیحی برنمی‌تابد. او محمدرضا شفیعی کدکنی است. در گپی کوتاه با هادی خانیکی استاد دانشگاه از این استاد مسلم فرهنگ و ادبیات فارسی سخن به میان آمده است.

شما در یکی از گفت‌و‌گوهایتان از محمدرضا شفیعی کدکنی با لقب «کیمیاگر» یاد می‌کنید. حاصل شناخت شما از ایشان و رسیدن به چنین نظری از چه وجه شخصیت‌شان می‌آید؟

تعبیری که درباره استاد محمدرضا شفیعی‌کدکنی به کار بردم بیشتر معطوف به قدرت و قابلیت ایشان در تبدیل میراث گذشته به سرمایه‌ای روزآمد و کارآمد برای امروز است. یعنی شفیعی‌کدکنی را می‌شود به تعبیری دیگر بازخوان یا بازآفرین سنت در دوران جدید نامید و تسلط و چند وجهی بودن استاد به حوزه‌های مختلف اندیشه و فرهنگ ایرانی اسلامی از او شخصیتی بی‌بدیل ساخته که در عین آنکه ژرف‌اندیشانه از گذشته بهره‌های وافر می‌برد، این توانایی را هم دارد که تأملش در گذشته را به جذاب‌ترین زبان و نظم علمی جدید به عرصه بیاورد.

این توانایی و منحصربفرد بودن را، او از چه منابع یا آبشخورهایی به دست آورده است؟

اول باید به این نکته توجه کنیم که زیستی که استاد شفیعی‌کدکنی داشته زیست منحصر به‌فردی است. ایشان مسیری را پیموده که کمتر کسی توفیق آن را داشته که در چنین مسیر متفاوتی قرار بگیرد. کسی که از حوزه و درس مرحوم میلانی اندیشیدن را شروع می‌کند و در همان حال وارد حوزه شعر و ادب معاصر می‌شود و بعد هم درس و نظر قله‌های معاصر ادب و تاریخ فارسی را درک می‌کند. از ادیب نیشابوری بگیرید تا بدیع‌الزمان فروزانفر و خانلری. او با تمام فروتنی خود را در معرض اندیشه‌ها و داشته‌های آنها قرار می‌دهد و بعد هم وارد حوزه جدیدی می‌شود و حتی تحصیل در هاروارد، پرینستون و آکسفورد هم تمنای دانستن او را کفایت نمی‌کند. تسلط استاد شفیعی به فرهنگ جدید و قدیم غرب، تسلطشان به فرهنگ جدید و قدیم عرب و به فرهنگ و ادب روس را کمتر کسی می‌تواند در تلازم و تعامل با هم درون خود داشته باشد.

ضمن اینکه در کنار این‌ها او به ادبیات، تاریخ، هنر و اندیشه ایرانی و اسلامی کاملاً تسلط دارد و همان‌طور که گفتم در این احوالات قدیم، نگاهی جدید و امروزین را با آنها همراه می‌کند. شاید تعبیر دکتر علی شریعتی که درباره روشنفکر و وظایفش می‌گفت باید «استخراج‌گر و تصفیه‌کننده منابع فرهنگی» باشد درباره دکتر شفیعی‌کدکنی کاملاً مصداق دارد. او وقتی سراغ گذشته می‌رود با دقت و توانایی یک نسخه‌شناس سره را از ناسره تفکیک می‌کند و خوانش‌هایش از گذشته‌و امروز ما را به دورانی می‌برد که ما در یک شکوفایی بی‌نظیر در تاریخ فرهنگی ایرانی اسلامی قرار داشتیم. او نه تنها جواب این سؤال را که چرا و چگونه ما چنین دوران درخشانی را در تاریخ و فرهنگ داشتیم می‌دهد بلکه گویی خود به یکی از آن چهره‌های ماندگار و بزرگ تبدیل می‌شود که امروز در کنار ما زیست می‌کند.

آیا ما در دوران معاصر چنین عالِم دموکراتی نظیر او داشته‌ و داریم؛ آنگونه که محمدرضا شفیعی‌کدکنی با ذات آثار و فرهنگ برخورد کند و نگاهی مستبدانه و راوی‌محور نداشته باشد؟

به مسأله بسیار خوبی اشاره کردید و این موضوع جای بسط فراوان دارد. شاید بتوان در همان دوران باشکوه شکوفایی فرهنگ ایرانی اسلامی چهره‌هایی از این دست پیدا کنیم اما در دوران حاضر چنین اندیشه و تجربه‌ای که استاد شفیعی‌کدکنی دارند منحصر به فرد است. او هیچ‌وقت در عین این غورهای ادبی و فرهنگی در احوال گذشتگان، هرگز برکنار از دغدغه‌ها و مسئولیت‌هایش نسبت به مردم نبوده است.

از کوچه باغ‌های نیشابور بگیرید تا کاوش‌هایش در شعر مشروطه همواره ما این برخورد مسئولانه‌ ایشان با مردم را می‌بینیم و اتفاقاً این‌ها نه تنها از عمق کارش کم نمی‌کند بلکه به آن می‌افزاید. او از طرفی با مناعت و فروتنی و از طرفی با دانش و بینش وسیعش مخاطب طیف وسیعی از مردم در سطوح مختلف قرار گرفته و همه می‌توانند خود را در جایگاه گفت‌و‌گو با او قرار دهند. با این نگاه می‌توانیم بگوییم که شما به تعبیری درست اشاره کردید و ایشان را باید یک اندیشمند منصف و دموکرات دانست.

نکته آخر در هفتاد و نه سالگی شفیعی‌کدکنی و درباره او…

من برای ایشان سال‌های سال زندگی با عزت و سلامت آرزو می‌کنم و می‌توانم بگویم هر کس در ایران و در هر ساحتی چه در علم، چه در روشنفکری و فرهنگ و چه در ساحت سیاست و مسئولیت‌های اجتماعی فعالیت می‌کند از مواجهه و شناخت شفیعی‌کدکنی بی‌نیاز نیست. او یک سرمایه نمادین برای نهاد اندیشه، دانشگاه و فرهنگ در ایران است و این اصلاً سخن گزافه‌ای نیست. دانشجویی که بخواهد درک درستی از استادی داشته باشد باید او را درک کند. ایرانی باید مفهوم ایرانی بودن خود را از منظر ایشان تعبیر کند و یک مسلمان نیز می‌تواند رابطه بی‌آلایش با خدای خویش را از شفیعی‌کدکنی بیاموزد.

منبع خبر: عطنا


نظر شما :