گفت‌وگو با حسینعلی افخمی درباره ورود فضای مجازی به بحث انتخابات؛

شخصیت نامزدها محور کارزار انتخاباتی جدال انتخاباتی

۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ | ۰۴:۳۰ کد : ۳۲۸۰
تعداد بازدید:۸۸۲
ارتباطات سیاسی یکی از شاخه‌های علوم ارتباطات است که در آن به بررسی نقش ارتباطات در زمینه سیاست و جامعه پرداخته می‌شود. بخشی از این حوزه به بررسی تاثیر ابزارهای ارتباطی در زمین سیاست ازجمله دیوارنویسی، چاپ پوستر، روزنامه، رادیو و تلویزیون و در دنیای امروز فضای مجازی می‌پردازد.
شخصیت نامزدها محور کارزار انتخاباتی جدال انتخاباتی

به گزارش باشگاه خبری عطنا به نقل از روزنامه شهروند، تفاوتی که در نمونه آخر با دیگر انواع ابزار ارتباطی می‌توان برشمرد، شکستن نوعی انحصار خبری است که در کنار مزایا و معایب خود امروزه نقش مهمی را در عرصه سیاسی و یکی از نمودهای بارز آن یعنی انتخابات بازی می‌کند. از انتخابات ‌سال ۸۸ به این‌سو می‌توان گفت رسانه‌های نوین تاثیر ملموسی در انتخابات ایفا کردند، اما بیشترین نمود حضور فضای مجازی در انتخابات را شاید بتوان در انتخابات اسفند ‌سال۹۴ جست‌وجو کرد. انتخابات‌ سال۹۶ ریاست‌جمهوری از این زاویه می‌تواند نخستین انتخابات ریاست‌جمهوری کشور باشد که در آن فضای مجازی بر دیگر ابزارهای ارتباطی همچون مطبوعات و تلویزیون تاثیر بیشتری می‌تواند داشته باشد. اگر در انتخابات‌ سال‌های ۸۸، ۹۰ و ۹۲ برخی رسانه‌های اجتماعی همچون فیس‌بوک، توییتر و تا حدودی تلگرام در نقش خبررسانی نقش بازی کردند، در انتخابات ‌سال۹۴ این رسانه‌ها علاوه‌بر خبررسانی، نقش موج‌سازی، راستی‌آزمایی و خبررسانی را در کنار هم برعهده داشتند و انحصار خبری‌ای را که در دوره‌های قبل در اختیار مطبوعات و تلویزیون بود، توانستند کنار بزنند. ورود فضای مجازی به انتخابات در میان صاحب‌نظران این حوزه شاید موافقان و مخالفانی در دو سر طیف داشته باشد و چنان‌که برخی تاثیرات مثبت آن همچون شکستن انحصار اطلاعاتی و خبری را بیشتر می‌دانند و برخی دیگر تاثیرات منفی آن همچون سطحی‌سازی آرا و سهولت در شایعه و موج‌سازی در این فضا را مورد توجه قرار می‌دهند، اما به‌طورکلی می‌توان گفت کسی منکر تاثیری که فضای مجازی در انتخابات‌های اخیر دنیا داشته، نمی‌شود. تاثیری که ترامپ در انتخابات آمریکا با حساب کاربری توییتر خود برجا گذاشت و اردوغان در کودتای ناموفق ترکیه با تماس اسکایپی خود. پس از اتمام نام‌نویسی نامزدهای ریاست‌جمهوری و قبل از اعلام نهایی تایید صلاحیت‌شدگان انتخابات به سراغ حسینعلی افخمی، استاد دانشگاه علامه‌طباطبایی و مدرس جامعه‌شناسی سیاسی ارتباطات رفتیم تا با او درباره انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۶، نقش رسانه‌های مجازی در این انتخابات و مقایسه تاثیر رسانه‌ها در دیگر کشورها با ایران به گفت‌وگو بپردازیم. این گفت‌وگو در دو بخش تنظیم‌شده که در ادامه بخش نخست آن را می‌خوانید.

*به‌عنوان سوال نخست. حدود یک‌سال پیش و به مناسبت انتخابات مجلس شورای اسلامی مصاحبه‌ای با شما درخصوص تاثیر فضای مجازی بر انتخابات آن ‌سال داشتیم. اکنون و با گذشت زمان در بسیاری از بخش‌ها این تاثیر توانست به خوبی خود را نشان دهد. با در نظر گرفتن برخی تفاوت‌ها ازجمله تفاوت در انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری به نظر شما امروزه جناح‌های مختلف سیاسی به چه میزان شعارهای خود را براساس تاثیر فضای مجازی بر انتخابات انتخاب خواهند کرد؟

با توجه به این‌که هنوز ترکیب نهایی کاندیداهای ریاست‌جمهوری مشخص نشده، این پیش‌بینی بسیار دشوار خواهد بود.

* نه براساس افراد بلکه جریان‌ها می‌توان به پیش‌بینی پرداخت؟

بر اساس جریان‌ها نیز این پیش‌بینی ممکن نیست، چراکه ما نه تحزب به معنای رقابت حزبی در ایران داریم و نه حتی می‌دانیم چه کسانی کاندیدای قطعی انتخابات ریاست‌جمهوری خواهند بود. تا زمانی که این موارد مشخص نشود، پیش‌بینی امکان‌پذیر نیست. رسانه‌ها در همه انواع آن به‌عنوان یک نهاد تنها بخشی از تاثیرگذاری بر انتخابات خواهد بود، جبهه‌ها و شبه‌احزاب، دولت و دیگر بخش‌ها هر کدام تاثیرات مختلفی می‌توانند بر انتخابات داشته باشند. اگر بخواهیم در شرایط امروز درخصوص رسانه‌های اجتماعی اظهارنظر کنیم، این اظهارنظر در روزها و هفته‌های آتی تفاوت‌های بسیاری می‌تواند داشته باشد و من ترجیح می‌دهم تا آن زمان به‌عنوان یک استاد ارتباطاتی نه نتیجه انتخابات را پیش‌بینی کنم و نه تاثیر رسانه‌های اجتماعی را. یک مثالی در این زمینه برای شما می‌زنم. در انتخابات اخیر آمریکا رسانه‌های مجازی، خبری جعلی را با عنوان این‌که ترامپ با پاپ ملاقات کرد، منتشر می‌کنند. ملاقات ترامپ با پاپ می‌توانست بخش عمده‌ای از آرای بخش سنتی جامعه آمریکا را پشت سر ترامپ قرار دهد، درحالی‌که کل خبر جعلی بود. جالب این‌جاست که این خبر ۳۵‌میلیون بازدیدکننده داشت. این اتفاق یک ماه قبل از انتخابات آمریکا رخ می‌دهد.

پس از این اتفاق دانشگاه‌ هاروارد نظرسنجی‌ای را روی ‌درصدی از استفاده‌کنندگان از فضای مجازی که این خبر را دیده بودند، انجام می‌دهد. نتایج نشان داد که بالای ۸۰‌درصد از طرفداران ترامپ این خبر را باور کرده بودند، چون در جهت کاندیدای مورد علاقه آنها بود، ولی درست به همین میزان از طرفداران کلینتون این خبر جعلی را باور نکرده بودند. بنابراین اگر بخواهیم رسانه‌های مجازی را از نظر تاثیرگذاری بر انتخابات مورد سنجش قرار دهیم، این موضوع بستگی به مخاطب و پایگاه رأی او دارد. نکته دیگر این‌ است که این اتفاق در جامعه آمریکا رخ داده است. جامعه آمریکا تحزب سیاسی داشته، پایگاه رأی آن مشخص است و افراد به میزان زیادی گرایش مشخص چپ، راست یا مستقل دارند، ولی در جامعه ما سهم قابل توجهی از رأی‌دهندگان در آخرین دقایق با توجه به این‌که یکی از نامزدها در چارچوب منافع آنها قرار دارد یا نه دست به انتخاب می‌زنند، چراکه رقابت‌ها حزبی نیست.

* چه معیارهایی سبب می‌شود در جامعه ما پایگاه رأی مشخصی برای انتخابات وجود نداشته باشد؟

دو معیار اساسی‌ای که در برخی جوامع همچون آمریکا وجود داشته و در جامعه ما وجود ندارد این است که نخست بخشی از آرا روی شخصیت آدم‌ها تمرکز دارد. شخصیت نامزدها می‌تواند‌ درصدی از آرا را جابه‌جا کند. این‌که نامزد مورد نظر جوان باشد یا پیر، زن باشد یا مرد، میزان تحصیلات، قدرت بیان و… این موارد روی بخشی از آرا که اغلب جوان‌ها هستند و دغدغه اقتصادی زیادی به دلیل شاغل و مستقل‌نبودن ندارند، می‌تواند تاثیر داشته باشد. رأی‌دهنده‌ای که دغدغه اقتصادی داشته باشد، نگاه می‌کند که هر نامزد چه برنامه اقتصادی‌ای برای او در نظر گرفته است. برای این بخش از رأی‌دهندگان دو سوال اساسی مطرح می‌شود؛ نخست این‌که نامزد مورد نظر در گذشته چه کار کرده و در آینده چه کار می‌تواند بکند و پس از آگاهی از این موضوع چقدر امکان تحقق این وعده‌ها از سوی او وجود دارد. این‌جا بحث اعتماد مطرح می‌شود.

تفاوت کشور ما با دیگر کشورها در بحث شبکه‌های اجتماعی، بسیار زیاد است. در کشور ما در رابطه با شبکه‌های اجتماعی مشکل هویتی وجود دارد. در شبکه‌های اجتماعی ما هویت‌ها مشخص نیست و حمله‌ها و حمایت‌های‌مان شاخص حزبی ندارد. کار حزب این است که از یک سو برنامه می‌دهد و از سوی دیگر اگر از پس برنامه ارایه‌شده برنیاید، در دوره بعدی شکست می‌خورد. در عرصه سیاسی ما این مشکل وجود دارد که بازیگران سیاسی به‌راحتی قبای یکدیگر را به تن می‌کنند. به‌عنوان مثال اگر مردمی‌ترین شعاردادن یارانه باشد، همه شعار یارانه را مطرح می‌کنند، در صورتی که در الگوی یارانه‌دادن دو گروه متضاد اقتصاددان و نظام دولتی وجود دارد که دسته‌ای آن را قبول داشته و دسته دیگری نه. کسی که طرفدار رونق اقتصادی و دنبال بازار آزاد است، با الفبای یارانه به هر شکل آن مخالف است، ولی در کشور ما چنین نیست. سیاستمداری می‌خواهد اقتصاد بازار آزاد را در پیش بگیرد، اما شعار دادن یارانه را نیز سر می‌دهد، چراکه گروه رقیب آن شعار را سر داده است. در عرصه فرهنگ و اجتماع نیز بسیاری از شعارها می‌تواند با هم نزدیک باشد. همه طرفدار قشر مستضعف، عدالت و جامعه سالم هستند. اینها جزو موارد کلی‌ای است که می‌توان درباره آن سخن گفت.

*  بنابر این سخنان، موافق هستید که یکی از عوامل تاثیرگذار بر شبیه‌شدن شعارهای طرفین انتخابات می‌تواند رسانه‌های مجازی و مطالبات جامعه در این بخش باشد؟

در فضای مجازی‌ای که در جامعه ایرانی وجود دارد، به علت نبود هویت حزبی و سیاسی آشکار، نمی‌توان با قاطعیت جناح‌بندی‌ها و پایگاه‌های رأی را مشخص کرد و به همین علت است که جدال انتخاباتی در فضای مجازی جدال سیاست‌ورزی و خط‌مشی نیست. کارزار فضای مجازی به شخصیت و هویت نامزدها خلاصه می‌شود نه برنامه‌های انتخاباتی و در نتیجه از هر دری سخنی می‌گوییم. فلانی قدبلندتر از فلانی است، سن فلانی از فلانی کمتر است. همه ویژگی‌های فردی، فیزیکی و خصلت‌های طرفین را به میان می‌کشیم. فلانی دروغ می‌گوید، فلانی دروغگو نیست. در میان این حرف‌ها کسی به خط‌مشی سیاسی و جناحی نامزدها توجه نمی‌کند. ما در فضای مجازی خود کارنامه‌ها را به فرد نسبت می‌دهیم و هیچ‌وقت به‌صورت حزبی به کارنامه‌ها نگاه نمی‌کنیم. در همه دنیا برای هیأت دولت به‌صورت جمعی مسئولیت قایل هستند. عملکرد مثبت یا منفی فرد به پای حزب نوشته می‌شود، نه فرد، اما در کشور ما چنین نیست. نبود مسئولیت‌پذیری جمعی باعث می‌شود پاسخگویی نیز در جامعه ما وجود نداشته باشد.

جدال ما در فضای مجازی به دلیل نامشخص‌بودن هویت‌ها، جدالی که با مسئولیت پاسخگویی همراه باشد، نیست. شعارها و سخنان گفته‌شده در فضای مجازی را نمی‌توان دسته‌بندی کرد، بنابراین در فضای مجازی درنهایت به این نقطه می‌رسیم که رودررویی فردی می‌شود و در آخر ناچار هستیم دست به شایعه‌پراکنی همچون مثال دیدار ترامپ و پاپ بزنیم یا سراغ تخریب شخصیت رقیب می‌رویم. این مسأله البته در فضای قبل از فضای مجازی نیز وجود داشت. یکی از درگیری‌هایی که در سال‌های قبل با آن روبه‌رو بودیم و سبب شد دیگر اجازه چاپ پوستر به نامزدها ندهند، بحث پاره‌کردن پوسترهای کاندیداهای رقیب بود.

باید در عرصه سیاسی ما پاسخگویی وجود داشته باشد. ما در دین خود اصلی را داریم که متاسفانه در عرصه سیاسی به آن توجه چندانی نمی‌شود و آن قبح دروغگویی است. دروغگویی در عرصه سیاسی بسیاری از کشورهای پیشرفته به‌عنوان قبحی شناخته می‌شود که اگر سیاستمداری مرتکب آن شد، باید از سمت خود استعفا بدهد و در قبال دروغی که گفته است نیز باید در دادگاه پاسخگو باشد. در بسیاری از کشورها سیاستمداری که دروغ بگوید، حتی اگر رأی مردم نیز پشت سر او باشد، بازهم باید از سمت خود کناره‌گیری کند، اما متاسفانه در عرصه سیاسی ما برای دروغ صفت‌های توجیه‌کننده بسیاری همچون دروغ مصلحتی، لازم بوده، نمی‌شد این دروغ را نگفت و… قرار می‌دهند. این درحالی است که در دین ما دروغ به‌عنوان یکی از بزرگترین گناهان مؤمن شناخته می‌شود، تا جایی که صفت دشمن خدا برای آن قایل هستند. یکی دیگر از نقاط ضعف فضای مجازی سهولت دروغگویی در آن به دلیل امکان مجهول‌بودن هویت کاربر است.

*  علاوه بر مواردی که به آن اشاره کردید، دیگر چه نکات منفی‌ای برای کارکرد فضای مجازی در ایام انتخابات می‌توان قایل بود؟

یکی دیگر از نکات منفی فضای مجازی در ایام انتخابات این است که ما اقتصاد سیاسی خیل عظیم کاربران فضای مجازی را نمی‌توانیم تشخیص دهیم. ما نمی‌توانیم بررسی کنیم که چه تعداد از طرفداران یک کاندیدا در فضای مجازی جزو کارمندان یک نهاد مشخص به‌عنوان مثال دولت هستند و چند ‌درصد از بودجه حزبی استفاده می‌کنند. این نیز یکی دیگر از معایب کارکرد فضای مجازی در ایام انتخابات است. البته در کنار این معایب، مزایایی نیز می‌توان برای فضای مجازی در نظر گرفت. در حالت کلی می‌توان گفت فضای مجازی محیطی را برای ابراز عقاید و آرایی که در رسانه‌های رسمی امکان انتشار آنها وجود ندارد فراهم می‌کند، اما نباید هرگز از یاد برد که اطلاعات ردوبدل‌شده در این فضا به‌هیچ‌وجه اطلاعات عمیقی نیست و بیشتر در سطح می‌ماند. از آن‌جایی که فضا توجه اصلی خود را روی شخصیت نامزدها متمرکز می‌کند، آن چیزی که مورد پسند شخصی قشر متوسط شهری است، تبدیل به الگوی برتر شبکه مجازی می‌شود.

*  در میانه صحبت‌های‌تان به این موضوع اشاره کردید که فضای مجازی سبب می‌شود انتخاب‌های افراد براساس شخصیت نامزدها یا آرای شخصیت‌های مهم جامعه شکل بگیرد. مثالی که می‌توان برای این موضوع در نظر گرفت، اظهارنظر شخصیتی خاص در انتخابات مجلس ‌سال۹۴ بود که توانست موجی را به دنبال یک لیست خاص به راه بیندازد. فارغ از نتیجه انتخابات ۹۴ می‌توان شخصیت‌گرایی را یکی از نکات منفی فضای مجازی در ایام انتخابات در نظر گرفت، اما در بخشی دیگر از سخنان خود به نبود هزینه برای دروغگویی برخی چهره‌های سیاسی اشاره کردید. به نظر شما فضای مجازی در این بخش نمی‌تواند تاثیر مثبتی داشته باشد و در خلأ برخورد قانونی با دروغگویی در عرصه سیاسی به نوعی ابزار راستی‌آزمایی شعارها و اظهارنظرهای سیاسیون تلقی شود؟ راستی‌آزمایی از این جهت که اگر در انتخابات‌های قبل از حضور فضای مجازی، برخی ادعاهای نامزدها امکان راستی‌آزمایی در صداوسیما یا روزنامه‌ها را نداشت، اما با ورود فضای مجازی هر ادعا یا گذشته‌ای از افراد به‌راحتی می‌تواند در فضای مجازی منتشر شود.

باز برمی‌گردم به مثالی که درباره آمریکا زدم. تاثیر یک مسأله است و انتشار و دسترسی و نشر اطلاعات چیز دیگری است. رسانه جدیدی وارد عرصه شده و افراد می‌توانند تا بی‌نهایت اطلاعات نامزدها را منتشر کنند، اما این‌که تا چه حد این اطلاعات روی مخاطبان فضای مجازی تاثیر می‌گذارد، این مسأله‌ای است که جای سوال دارد. موضوعی که مطرح می‌شود این است که این رسانه نیست که تعیین می‌کند شما به چه کسی رأی بدهید یا رأی ندهید. در گذشته نیز ما اصطلاحی داشتیم که می‌گفتیم رسانه‌های قوی و رسانه‌های ضعیف. سطح این‌که رسانه‌ها در انتخابات تعیین‌کننده هستند یا پایگاه طبقاتی یا منافع تک‌تک افراد جامعه هنوز هم برای جامعه‌شناسان و دیگر رصدکنندگان جامعه یک سوال است. برای کسی که شکم گرسنه دارد و به‌دنبال حداقل‌های معیشتی زندگی خود است، هرچقدر هم فضای مجازی تبلیغ کند که فلان نامزد فرد خوبی است، تا هنگامی که نامزد موردنظر خواسته‌های اقتصادی آن فرد را در نظر نگیرد، نمی‌تواند رأی او را کسب کند. این نکته را باید به یاد داشته باشیم که فضای مجازی به بستری برای گسترش تکنیک‌های قبلی تبدیل شده است. یکی از تکنیک‌هایی که در گذشته کاربرد داشت این بود که نامزدها خودشان را شبیه مردم عادی می‌کنند. این یکی از سیاست‌هایی است که در غرب با عنوان پوپولیستی و در ایران با عنوان مردم‌فریبی از آن یاد می‌شود.

این‌که نامزدی خود را شبیه مردم کند، در تاریخ ما سابقه دارد. به‌عنوان مثال سیاستمداری که در تاریخ ما تمجید بسیاری از او شده، کریم‌خان زند است. می‌گوییم وکیل‌الرعایا و حامی مردم بود. همان چیزی که در فرهنگ عامه به‌عنوان خاکی‌بودن شناخته می‌شود، در عرصه سیاسی نیز وارد شده است. از آن‌جایی که رأی ریاست‌جمهوری برخلاف سایر انتخابات، رأی سراسری‌ای است، فرهنگ عامه می‌تواند در آن بسیار موثر باشد. در چنین فضایی استدلال علمی، سخنرانی غرا یا داشتن برنامه دقیق تاثیر چندانی نخواهد داشت و تاثیر این مؤلفه‌ها بیشتر روی نخبگان جامعه است که در علم سیاست به آن تاثیر دو مرحله‌ای گفته می‌شود، به این صورت که این برنامه‌ها روی قشر خاصی تاثیر می‌گذارد و آن قشر نیز روی عامه تاثیرگذار خواهند بود. فضای مجازی می‌تواند بر بخشی از آرا که مربوط به فضای عامه است، تاثیرگذار باشد، اما جایی که به منطق علمی رجوع می‌شود، فضای مجازی تاثیر چندانی نمی‌تواند داشته باشد.

*  به‌عنوان جمع‌بندی این بخش و با در نظر گرفتن تمامی استدلال‌ها نقش فضای مجازی را در این انتخابات چگونه ارزیابی می‌کنید؟

از آن‌جایی که هویت حزبی وجود ندارد، فضای مجازی جولانگاه کسانی است که بتوانند جلب توجه کنند. به‌طورکلی می‌توان گفت در انتخابات ریاست‌جمهوری نخست رأی عامه مردم تعیین‌کننده است و در مقام بعدی نیز دعوا بر سر ۳ تا ۵‌درصد از آراست. اگر کاندیداهایی که در انتخابات امسال تایید صلاحیت می‌شوند، وزن سنگینی در مقابل یکدیگر داشته باشند، عدد ۳ تا ۵‌درصد تعیین‌کننده نفرات بالای انتخابات خواهد شد. اگر تعداد نامزدها بیشتر باشد، در دو هفته نهایی انتخابات جامعه به سمت پیداکردن کاندیداهای دوگانه می‌روند. درواقع انتخابات درنهایت بین دو نامزد اصلی انجام می‌شود. در این شرایط دیگر رسانه‌های مجازی تعیین‌کننده نیستند و رأی تاکتیکی گروه‌ها تعیین‌کننده نتیجه انتخابات خواهد شد. بخشی از آرای انتخابات ریاست جمهوری، آرای تاکتیکی است. اگر فضای انتخابات، فضای حزبی بود و هویت افراد مشخص بود، می‌شد درباره تاثیر فضای مجازی حرف‌های بیشتری زد، اما هنگامی که هویت حزبی وجود ندارد، آرای تاکتیکی تعیین‌کننده نتیجه انتخابات خواهد شد.

در کمپین‌های تلویزیونی دوره قبل متاسفانه بیشتر از این‌که رسانه‌ها فعال باشند، خود نامزدها فعال بودند. خود کاندیداها بودند که سوال تخصصی‌ای را مطرح می‌کردند. رسانه به‌عنوان نماینده مردم معمولا سوالی را مطرح نمی‌کرد که چالشی باشد. بخشی از اتفاقاتی که در فضای مجازی مطرح می‌شود نیز حاصل تلاطم فضای جامعه در هفته‌های پایانی انتخابات است. بعضی اتفاقات خاص که موجب دامن‌زدن به ایجاد موج علیه یک کاندیدا می‌شود یا در حمایت از او شکل می‌گیرد. به‌عنوان مثال چند وقت پیش اتفاقی پیش آمد که در آن وزیری با خبرنگاری برخورد داشته است. اگر در انتخابات یکی از کاندیداها با خبرنگاری به این شکل برخورد کند و رسانه‌ها علیه او موضع‌گیری کنند، بدون‌شک آن کاندیدا می‌سوزد. این اتفاقات در انتخابات بسیاری در جهان رخ داده است. به‌عنوان مثال انتخابات ۲۰۱۵ انگلیس که در آن نخست‌وزیر انگلیس جمله‌ای را درباره یک خبرنگار گفته بود که به دلیل روشن‌بودن میکروفن او موجب پخش این جمله شد و با انتشار آن توسط رسانه‌های مخالف آن حزب، فرد نخست‌وزیر در انتخابات به مهره سوخته بدل شد.

در فضای مجازی‌ای که در جامعه ایرانی وجود دارد به علت نبود هویت حزبی و سیاسی آشکار، نمی‌توان با قاطعیت جناح‌بندی‌ها و پایگاه‌های رأی را مشخص کرد و به همین علت است که جدال انتخاباتی در فضای مجازی جدال سیاست‌ورزی و خط‌مشی نیست. کارزار فضای مجازی به شخصیت و هویت نامزدها خلاصه می‌شود، نه برنامه‌های انتخاباتی و در نتیجه از هر دری سخنی می‌گوییم. فلانی قدبلندتر از فلانی است، سن فلانی از فلانی کمتر است. همه ویژگی‌های فردی، فیزیکی و خصلت‌های طرفین را به میان می‌کشیم. فلانی دروغ می‌گوید فلانی دروغگو نیست. در میان این حرف‌ها کسی به خط‌مشی سیاسی و جناحی نامزدها توجه نمی‌کند. ما در فضای مجازی خود کارنامه‌ها را به فرد نسبت می‌دهیم و هیچ‌وقت به صورت حزبی به کارنامه‌ها نگاه نمی‌کنیم.


نظر شما :