گفتگو با دکتر علیاصغر کیاء
سایه فضای مجازی بر سبک زندگی
در برابر تاثیر تکنولوژیهای نوین ارتباطی، فضای مجازی و به خصوص اینستاگرام روی ابعاد مختلف زندگی چه باید کرد؟
نتیجه این گفتگو را اینجا میخوانید:
به نظر میرسد در سالهای اخیر، شبکههای اجتماعی تحت سیطره کامل بلاگرها با نمایش گزینشی از زندگی و تشویق بر آنچه خود میخواهند، معیارها و الگوهای زندگی و به تبع آن "لایف استایل" را تغییر دادهاند. چگونه میتوان مقابل تغییرات منفی ایستادگی کرد؟ آیا باید ورودیهای ذهنمان را کنترل کنیم یا راه حل دیگری وجود دارد؟
از دهه ۱۹۹۰ میلادی به بعد تاثیر رسانه بر تغییر سبک زندگی و دگرگونی روابط به خصوص در گروه سنی جوانان و نوجوانان که به نسل زِد (Z Generation) معروف هستند، کتمان ناپذیر است.
این نسل ویژگیهای مشترکی دارد و فرقی نمیکند در کجای دنیا زندگی کند. ایران، استرالیا یا آمریکا. آنان همگی در یک موضوع اشتراک دارند، اینکه با یک موبایل در دست متولد شدهاند و با اینترنت و فضای مجازی همراه بودهاند، بنابراین نوع نگاه و بینش آنان به زندگی با هویت مجازی جدیدی همراه است که تا پیش از آن وجود نداشته و سبک زندگی هم به تبع این موضوع تاثیر مستقیم قرار گرفته است.
غوطه ور بودن در فضای مجازی یکی از مهمترین مشخصه این نسل است و آنان اولین نسل از بشر هستند که نوجوانی و جوانی خود را در فضای مجازی میگذرانند. بر اساس این خصیصه تعاریف آنان از همه چیز و همه ابعاد زندگی متفاوت است، مثلا نوع و فرهنگ کار از نظر آنان، مدلِ یدی و سنتی نیست، این نسل به دنبال کارهای آنلاین و از راه دور است. نوع پوشش، عادات غذایی و حتی نوع موسیقی که این نسل گوش میکند، تحت تاثیر فضای مجازی تغییر کرده است. تکنولوژیهای نوین فرهنگی و فضای مجازی توانسته است ویژگیهای مشترک فرهنگی بین این نسل شکل دهد، مثلا جشن هالوین متعلق به فرهنگ غربی است، اما جوان ایرانی هم آن را جشن میگیرد. ممکن است حتی فلسفه هالووین را نداند، اما برای اینکه خود را غربی نشان دهد با آن همراه میشود یا با اینکه ژاپن فرهنگ قوی داشته، اما تحت تاثیر تکنولوژیهای نوین، این فرهنگ تغییر یافته است.
سبک زندگی، روابط اجتماعی و اخلاقیات نسل زِد، همگی تحت تاثیر تکنولوژیهای نوین ارتباطی و فضای مجازی است و نمیتواند و نباید آن را کتمان کرد. لازم است بدانید پیامدهای فناوری مثلا تیغ دو لبه عمل میکند. هم منفی است و هم مثبت و اهمیت دارد که شما چگونه از آن استفاده میکنید و بهره میبرید. مثل چاقوی برانی است که اگر در دستان توانمند جراجی متخصص قرار گیرد، جان انسانی را نجات میدهد و اگر در دستان زنگی مستی باشد، ممکن است جان بستاند. نگاهمان به فضای مجازی باید آگاهانه و هوشمندانه باشد و به هر دو جنبه ماجرا توجه کنیم. افراط و تفریط هیچکدام کارساز نیست. نه فکر کنیم که با رفتن در این فضا فرهنگمان از بین میرود و نه اینکه هویت فرهنگیمان دستنخورده باقی میماند. باید یک نگاه متعادل نسبت به موضوع داشته باشیم.
*میگویید تکنولوژیهای نوین ارتباطی، فرهنگ کشورها را تغییر داده است، آیا گفتهتان به این معناست که باید خود را با این تغییرات همراه کنیم؟
همانطور که گفتم پیامد تکنولوژی هم مثبت است و هم منفی. باید با با مثبتها همراه شد و منفیها را کنار گذاشت. در کنار این تغییرات، آموزش و خود افراد هم مهم هستند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم هر روز و هر لحظه در معرض بمباران محتوایی رسانهها قرار داریم و نمیتوانیم از آن دوری کنیم. بهتر است خود افراد آمادگی مواجهه با شرایط خاص را داشته باشند و البته نقش آموزش هم بسیار اهمیت دارد. اکنون درس سواد رسانه در دبیرستانها تدریس میشود که اقدامی ارزشمند است. کارشناسان متخصص باید چگونگی مقابله با پیامدهای فضای مجازی را در مدارس و دانشگاهها توضیح دهند، همچنین باید با تولید برنامههای تلویزیونی و تیزرهای تبلیغاتی در این زمینه آگاهی بخشی را افزایش داد. از خود فضای مجازی و پیامکها هم میتوان به این منظور بهره برد. نقش آموزش مهم است تا جوان بداند چقدر و چگونه باید از این فضا بهره ببرد. نقش آموزش خانوادهها هم اهمیت دارد. خانواده باید آگاه باشد تا بتواند در این زمینه جوان و نوجوان خود را یاری دهد.
*و اگر نفوذ رسانهها بیش از اندازه و بدون آموزش باشد، چه اثرات منفی خواهد داشت؟
بلاگرها و سلبریتیها با علنی کردن روابط شخصی و زندگی خود ممکن است باعث الگوپذیری بین افراد به خصوص جوانان و نوجوانان شوند. این الگوپذیری از خالکوبی روی بدن گرفته تا نوع پوشش همگی را شامل میشود، موضوعی که در مطالعات فرهنگی هم مطرح است. برخی بلاگرها هم برای افزایش تعداد فالوورهای خود، رفتارهای غیر متعارف انجام میدهند. باید توجه داشت که نوجوان و جوان، تنوع طلب است و همانها را تقلید میکند. شما ببینید که چه تعدادی از نوجوانان ما تحت تاثیر خالکوبیها و رفتارهای نامتعارف "تتلو" در فضای مجازی بودند. این الگوهای رفتاری به مرور زمان سبک زندگی خاصی ایجاد میکند که خیلی اوقات با الگوی زندگی در جامعه در تضاد است.
بحث انتشار روابط شخصی در فضای مجازی، اخلاق، ارزشها و نوع نگاه به خانواده را تحت تاثیر قرار داده است. در گذشتهای نه چندان دور خانواده محور تربیت فرزندان و تعیین کننده ارزشهای زندگی تلقی میشد، اما اکنون فضای مجازی گوی سبقت را از خانواده و خود ارزشگذاری میکنند. همچنین این فضا به شدت فردگرایی، تجرد قطعی و تجملگرایی را ترویج داده و باعث افزایش حس سرخوردگی و پوچگرایی شده است. سلبریتیها و بلاگرها با نمایش ویترینی از زندگی لاکچری خود باعث شکلگیری قیاس میشوند. جوان، زندگی معمولی و یا شاید دشوار خود را امکانات مالی، خانه لاکچری و خودرو لوکس این افراد میسنجد و فاصله عمیقی را تا رسیدن به آن نقطه احساس میکند، همین فاصله احساس بیانگیزگی و سرخوردگی را به وجود میآورد. جوان با خود میاندیشد که با وجود چنین سیستم اقتصادی با سالها کار و تلاش هم نمیتواند به آن درجه از موفقیت برسد و ادامه زندگی برایش امکانپذیر نیست. یا دچار پوچگرایی میشود و به پایان زندگی خود میاندیشد یا برای رسیدن به خواستهاش به راههای منحرف کشیده میشود. یکی از دلایل افزایش دزدی، اختلاس و گروههای نابهنجار همین نمایش سبک زندگیهای لاکچری است.
بسیاری از صفحات اینستاگرام هم با این تبلغات که یک شبه یا در کوتاه مدت پولدار شوید، ارزشگذاری جدیدی ایجاد میکنند. برخی از نوجوانان تحث تاثیر این تبلیغات رنگارنگ، قید درس و مشق را میزنند و برای کسب درآمد از سنین پایین درگیر فضای مجازی میشوند. عدم موفقیت در این حوزه هم سرخوردگی را به دنبال خواهد داشت.
دو تن از دانشجویانم در پایان نامه دوره ارشد و دکترای خود به موضوع نقش سلبریتیها در ترویج مباحث فرهنگی پرداخته بودند. آنها میزان تاثیرپذیری از برخی از پیجهای اینستاگرام که بالای یک میلیون فالوور داشتند را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که این پیجها با الگوسازی روی همه گروههای جامعه تاثیر گذاشتهاند.
*شما به تازگی کتابی تحت عنوان "رسانههای دیجیتال و هویت" ترجمه و به این موضوع اشاره کردهاید که فضای مجازی هویت افراد را هم نشانه گرفته است. پیامد چنین موضوعی چه خواهد بود؟
مهم است بدانیم که پرورش جوانان در دنیایی مملو از رسانههای دیجیتالی بر تصور آنها از خودشان و دیگران چه تأثیری میگذارد و در چنین شرایطی که آنها هویت خودشان را از طریق فناوریهای نوین تعریف و بازتعریف میکنند، این موضوع چه تأثیری بر تجربیات آنها به عنوان یک دانشآموز یا دانشجو، شهروند، خریدار و یا یک عضو خانواده و جامعه دارد؟
این کتاب، هویت را به عنوان یک فرایند میبیند تا اینکه به صورت یک موضوع یا برچسب ثابت. از این منظر، هویت مفهومی نیست که یک بار و برای همیشه تعریف شود، این مفهوم سیال است و همیشه درهای مذاکره را باز نگه میدارد، اما با محدودیتها و تنگناهای بسیاری هم روبروست. رسانههای دیجیتالی نقش بسیاری در تعریف این هویت سیال ایفا میکنند. برای بیشتر جوانان، رسانههای دیجیتالی که به آسانی در دسترس هستند، ابزارها و امکاناتی را فراهم میکنند که آنها را در یک فضای «بیمکان» قرار میدهد. رسانههای دیجیتال، توانایی خلق مفاهیم جدید و بازتعریف مفاهیم قدیمی را به کاربران خود میبخشند، بنابراین هویت جوانان در فضای دیالکتیکی شکل میگیرد، هویتی که همزمان هم شخصی و هم اجتماعی است. جوانان هویت خود را در این فضا و در محیطی جهانی میسازند، از بین میبرند و دوباره میسازند.
از نظر نویسندگان کتاب، این نسل، نسلی دیجیتالی با فضاهایی برای ارتباطات گسترده است و این فضاها اشکال جدیدی از برخوردها و ارتباطات را بهوجود آوردهاند.
مثلا هویتهای آنلاین جوانان، فرهنگ خرید آنلاین را به شدت افزایش داده است. محیطهای آنلاین بهشدت در حال رشد هستند و نوجوانان و جوانان، به عنوان قشرهایی که به راحتی ترغیب میشوند، هدف اصلی بازارهای آنلاین هستند.
باید توجه داشت وقتی جوانان بیشتر وقت خود را با این رسانهها پر میکنند، هویتی را که میتوانند از طریق خانواده، جامعه یا محیط آموزشی واقعی خود دریافت کنند، از طریق این رسانهها میسازند. به این ترتیب، هویت آنها در بزرگسالی بیش از آنکه واقعی باشد، ذهنی و تصوری است و گاه با واقعیت فرسنگها فاصله دارد. این موضوع میتواند منجر به معضلات فراوانی در دوره بزرگسالی آنان شود که باید مورد توجه قرار گیرد. قطعا در آینده پیچیدگیهای این رسانهها و نقش آنها در هویتسازی نوجوانان و جوانان بیشتر خواهد شد و وظیفه محققان، شناخت و چارهاندیشی درخصوص این پیچیدگیها است.
دنیای امروز، دنیای دیجیتال و ارتباطات رسانهای است. در این دوره که اینترنت و ارتباطات الکترونیک در جامعه سیطره دارد، اطلاعات و دادهها و به عبارت دقیقتر این اجتماعات مجازی هستند که هویت افراد را میسازند. امروزه هویتها در معرض وضعیت کاملاً جدیدی قرار دارند. ساختارهای اجتماعی متأثر از تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، فهم و درک جدیدی از ذهنیت را آشکار میسازند که به انسان به عنوان پدیدهای چند لایه و تغییرپذیر مینگرد. هویت دیجیتالی که محصول جامعه اطلاعاتی و اجتماعات مجازی است، مخاطبان، کاربران و وسایل ارتباطی را هدف قرار میدهد و تلاش میکند هویت ملی آنها را به سمت هویت فرا ملی تغییر دهد و این امر ممکن است به کاهش انسجام اجتماعی جامعه بینجامد.
*به نظر میرسد فضای مجازی، شکاف نسلی را به صورت قابل توجهی افزایش داده و باعث فاصله دو نسل شده است. برای کاهش این شکاف چه باید کرد؟
موضوع شکاف نسلی در همه ادوار چالشبرانگیز بوده و هست، اما قطعا ظهور تکنولوژیهای نوین ارتباطی، این شکاف را به صورت تصاعدی افزایش داده است.
هرچند هم جوانان و هم بزرگسالان از رسانههای نوین ارتباطی استفاده میکنند، اما این موضوع باعث جدایی این دو نسل از یکدیگر نیز شده است، زیرا هر دو گروه فهم و درک متفاوتی از این رسانهها دارند. باید توجه داشت که شکاف از بین نمیرود، چون هر نسل، ویژگیهای خاص خود را دارد و باید این تفاوتها را پذیرفت، اما میتوان به کاهش شکاف اندیشید. مهمترین و تاثیرگذارترین عامل برای نزدیکی دو نسل قطعا آموزش است. اگر به عنوان والد در کنار نوجوان خود باشیم، قطعا جدایی مطلق اتفاق نمیافتد. این فاصله زمانی عمیقتر میشود که فاصله سنی والدین و فرزندان به طور قابل توجهی زیاد میشود و نسل گذشته در برابر تغییراتی که تکنولوژی وارد زندگی میکند، از خود مقاومت نشان میدهد. شاهدیم والدین دهه هفتاد و هشتاد که ازدواجهای زودهنگامتری داشتهاند با فرزندان خود همسوتر هستند، چرا که فاصله سنی کمتری با بچههای خود دارند. این همسویی علاوه بر کاهش شکاف دیجیتالی، موجب مراقبت از فرزندان هم میشود. نوجوان دوست دارد بیشتر زمان خود را با همسالانش بگذراند و در این دوره دوستیابی اهمیت زیادی پیدا میکند. دوستیهای ناشناخته اینترنتی و گروههای دوستیابی در فضای مجازی ممکن است برای این نسل خطرآفرین باشد و جنبههای مختلف زندگی آنان را تهدید کند. راهنمایی خانواده در این مسیر قطعا از این خطرات میکاهد.
*به نظر میرسد فضای مجازی بر روابط خانوادگی و رابطه همسران با یکدیگر هم تاثیر گذاشته و در مواردی باعث فروپاشی بنیان خانواده شده است. این نظریه را تایید میکنید و اگر بله، در این زمینه چه باید کرد؟
بله، دقیقا. تکنولوژیهای نوین ارتباطی بر همه ابعاد زندگی از جمله رابطه زوجین تاثیر گذاشته است.
۲۰ سال قبل که این فضا آنچنان گسترش نیافته بود، تحقیقی روی رابطه تعدادی از زوجین جوانی که به دادگاه حل اختلاف مراجعه کرده بودند، انجام شد و میزان و دلیل استفاده از اینترنت در اختلاف زناشویی سنجیده شد. نتیجه نشان داد زوجینی که بیشتر از اینترنت استفاده کرده بودند، رابطهشان بیشتر تحت تاثیر این فضا قرار گرفته بود. اکنون که سرعت رشد شبکههای اجتماعی فزاینده شده است، قطعا این تاثیرپذیری بیشتر خواهد بود. مرد یا زنی که وقت کمتری برای همسرش قائل میشود و همیشه گوشی به دست در صفحات مختلف فضای مجازی میچرخد، قطعا باعث شکلگیری طلاق عاطفی میشود. از طرفی آن قیاسی که قبل از این دربارهاش گفتیم اینجا هم ایجاد میشود.
افراد، رابطه خود را با عشق ویترین بلاگرها و سلبریتیها میسنجند و انتظار دارند، همسرشان همانگونه رفتار کند که آن الگوهای مجازی رفتار میکنند، بنابراین تعریف از عشق تغییر میکند و معیارهای رابطه عاشقانه دگرگون میشود. همین توقعات، رابطه را به جاهای باریک میکشاند که ممکن است به جدایی ختم شود. در واقع مشکلاتی که اکنون زوجین با آن درگیر هستند، فقط با مسائل اقتصادی و اجتماعی گره نخورده است، مسائل فرهنگی هم بسیار در این زمینه دخیل است.
*و اینکه به نظر میرسد اکنون هوش مصنوعی در کنار فضای مجازی، کار را برای جوامع دشوارتر کرده است.
بله همین طور است، برای همین از سال ۲۰۲۳ در ایالت متحده آمریکا قانونی تصویب شد که بر اساس آن از گسترش بیرویه هوش مصنوعی بدون حکمرانی و قانونگذاری جلوگیری شود. اتحادیه اروپا هم در اوایل سال جاری اولین قوانین فراگیر جهان را برای کنترل هوش مصنوعی، به ویژه سیستمهای قدرتمندی مانند چتجیپیتی پس از مذاکرات دشوار و پرتنش تصویب کرد.
اگر چه هوش مصنوعی هم مانند فضای مجازی جنبههای مثبت زیادی دارد، اما پیامدهای منفی آن هم آنقدر زیاد هست که قانونگذاری را الزامی میکند. هوش مصنوعی همانطور که به گسترش سازمانهای خبری و تولید محتوا و تشخیص اخبار جعلی کمک میکند، میتواند اخبار جعلی هم تولید کند و به افشاگری حریم خصوصی بپردازد. باید از این فضا قاعدهمند بهره برد تا با ایجاد شفافیت آسیبها را به حداقل رساند و البته در این مسیر آموزش هم بسیار مهم است.
منبع خبر:عطنا
نظر شما :