هادی خانیکی در سومین کرسی نظریه‌پردازی دانشکدۀ ارتباطات:

۰۳ آذر ۱۳۹۵ | ۰۳:۳۰ کد : ۱۸۵۱
تعداد بازدید:۱۱۸۹
جامعۀ نظاره‌گر جامعۀ سست‌کوش است
هادی خانیکی در سومین کرسی نظریه‌پردازی دانشکدۀ ارتباطات:

هادی خانیکی، عضو هیئت علمی دانشکدۀ ارتباطات گفت: جامعۀ نظارتی، جامعهای است که رسانه‌های جدید امکان نظارت و کنترل نظام‌های سیاسی را بر شهروندانشان بیشتر کرده‌اند.

به گزارش عطنا، سومین کرسی نظریه‌پردازی دانشکدۀ ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی دوشنبه اول آذر در سالن شورای دانشکدۀ ارتباطات برگزار شد. در این جلسه دکتر هادی خانیکی به ارائه و دفاع از دیدگاه خود دربارۀ «جامعۀ نظارتی و جامعۀ نظاره‌گر» پرداخت.

در ابتدای این جلسه دکتر سعیدی به عنوان ریاست این کرسی‌ها از دکتر خانیکی به عنوان نظریه‌پرداز، دکتر گیویان؛ داور خارجی، دکتر مهدی‌زاده؛ داور داخلی و سایر استادان و دانشجویان حاضر در جلسه تشکر کرد و پس از آن دکتر خانیکی به ارائه دیدگاه‌های خود پرداخت.

عضو هیئت علمی دانشکدۀ ارتباطات ضمن تشکر از داوران، ریاست جلسه و حضار گفت: قصد ارائه یک نظریۀ یا فرضیۀ جدید را ندارم، این بحث را می‌شود در عرصۀ یک فعالیت بین‌المللی ارتباطات دنبال کنید.

دکتر خانیکی افزود: من در دیدگاه خود چند نظریۀ ارتباطات را تلاقی دادم و می‌خواهم بگویم که ما با یک رخداد تازۀ ارتباطی مواجه هستیم و بایستی فکر کنیم که با این رخداد تازه چه باید کرد. بحث من به سه مفهوم اصلی می‌پردازد: ما با جامعۀ نظارتی مواجه هستیم، ما با جامعۀ نظاره‌گر مواجه هستیم، چه کنیم که به جامعۀ کنشگر تبدیل شویم.

وی در ادامۀ سخنان خود با اشاره به رشد روزافزون کاربران شبکه‌های مجازی گفت: این در حالی است که کنش در عرصۀ اجتماعی رو به کاهش است و به نظر من مسئله در همین جاست، اتفاقاً این نظریه‌هایی که قصد استفاده از آن‌ها را دارم خیلی معطوف به رسانه‌های مجازی نیست اما می‌خواهم از آن‌ها استفاده کنم و وارد مطالعات فضای مجازی شوم.

خانیکی در ادامه به تعریف سست‌کوشی پرداخت و گفت: سست کوشی پدیده‌ای است که فرد تصور می‌کند جنب‌وجوش بسیاری دارد و این در حالی است که کاری انجام نمی‌دهد.

وی با اشاره به مباحث کتاب «جامعۀ نمایشی» نوشتۀ گی‌دوبور گفت: این کتاب مربوط به دهه ۹۰ میلادی است. او در این کتاب از جامعۀ نمایشی یعنی جامعه‌ای که همه چیز آن می‌خواهد دیده شود سخن می‌گوید. در کنار او میشل دوسرتو از جامعه تماشایی سخن می‌گوید و جامعه‌ای را که محصول این تحولات فناورانۀ جدید است نقد می‌کند اما به جای اضافه کردن کنشگران، نظاره‌گران را اضافه می‌کند.

دکترخانیکی همچنین به کنش فرهنگی پرداخت و گفت: به جای اینکه افراد در اماکن مختلف حضور مؤثر پیدا ‌کنند و فعالیت هنری و فرهنگی انجام دهند، سعی در تماشای کنش هنری و فرهنگی دارند. در این جا سؤال این است که چرا حساسیت به مسائل پیرامونی کاهش پیدا کرده و چرا بی تفاوتی تا ین حد بالا رفته است؟ چرا رفتارهای گزینشی انتخاب می‌شوند و در نهایت چرا رسانه‌های ما به جای کنشگر، تماشاگر تربیت می‌کنند. به باور من دو مبنای تئوریک برای تفسیر و تحلیل این بحث وجود دارد؛ یکی جامعۀ تماشایی دوسرتو که به آن اشاره شد و دیگری جامعۀ نمایشی گیدوبور، که البته او مسئله را ساختاری مطرح می‌کند و در واقع به نقد نظام سرمایه‌داری معاصر می‌پردازد.

وی در ادامه گفت: مهم‌ترین ویژگی چنین جامعه‌ای میل به نمایش است. یعنی انسان اسیر نمایش می‌شود و بنا به نظر افرادی چون گیدوبور و چامسکی، اسیر نمایش شدن اساسا از نظام سرمایه‌داری سر بر می‌آورد و نظام سرمایه‌داری خواستار چنین چیزی است.

خانیکی با بیان این نکته که گسترش رسانه‌ها باعث افزایش سطح آگاهی نشده است، گفت: ما به جای اینکه آگاهی توزیع شده در سطح عموم داشته باشیم به آگاهی جزیره‌ای گرفتار شده‌ایم یعنی آگاهی‌های پراکنده‌ای که ‌به هیچ جایی وصل نمی‌شود و در واقع هیچ کنشی نیز صورت نمی‌گیرد. اگر این دو ویژگی جامعۀ تماشاگر و جامعۀ نمایشی را قبول کنیم، عامل دیگری تحت عنوان جامعۀ نظارتی می‌توانیم مدنظر قرار دهیم که در آن جامعه رسانه‌های جدید امکان نظارت و کنترل نظام‌های سیاسی را بر شهروندان بیشتر کرده‌اند.

وی ادامه داد: این امکان با پرهزینه شدن کنترل و مداخله در وضعیت سیاسی، ورود به حریم خصوصی افراد و در نتیجه گریز به سوی اعتراض‌ها و انتقادهای کم هزینه را بیشتر می‌کند. در برابر این وضعیت باید دید که کنشگری در رسانه‌ها و وضعیت رسانه‌های کنشگر چگونه است. ما چندین مفهوم داریم که شاید کمتر به آن‌ها پرداخته شده، مثل کنشگری سایبری که شاید هنوز در مطالعات ارتباطی ما به این مقوله‌ها نپرداخته‌ایم. رسانه‌های کنشگر که با ظهور اینترنت توسعه یافته‌اند عملکردهای فرامرزی و فراملی پیدا کرده و به کنشگران مختلف در جهت جهانی شدن یاری رساندند.

خانیکی با بیان این نکته که سست‌کوشی به عنوان نوعی از مصرف رسانه‌ای مخاطبان ما را گرفتار می‌کند، گفت: در همین راستا بخشی از جامعۀ ما نیز تحت تأثیر فضاهای جهانی دچار سست‌کوشی مخاطبان شده است و علت آن، پررنگ شدن جامعۀ تماشایی، جامعۀ نمایشی و جامعۀ نظارتی است.

وی در ادامه گفت: به عقیده من به عنوان افرادی که در عرصۀ ارتباطات در دانشگاه تدریس یا تحصیل می‌کنیم، دو رویکرد می‌توانیم مطرح کنیم. اولین رویکرد جدی گرفتن مقوله «ارتباطات مشارکتی» است. ارتباطات مشارکتی از مخاطب کنشگر می‌سازد، یعنی مخاطب صرفا فردی منفعل نیست و در فعالیت‌ها حضور فعال دارد. دومین رویکرد آن است که در حوزه روزنامه‌نگاری به بخش‌های مغفول بیشتر توجه کنیم.

خانیکی در ادامه گفت: در حال حاضر آمار و تحقیقات نشان می‌دهد که دو حوزه از روزنامه‌نگاری و ارتباطات دارای اهمیت شدند که در گذشته تا این اندازه تاثیرگذار نبودند. اول روزنامه‌نگاری و روزنامه‌های تخصصی و دوم رسانه‌های محلی. یکی از علل این با اهمیت شدن آن است که جزیره‌های آگاهی در حال تبدیل به نوعی از مجمع‌الجزایر هستند که در سطح خرد انتظار تغییرات بیشتری را دارد.

سپس دکتر گیویان به عنوان داور خارج از دانشگاه ضمن تشکر از حاضران در جلسه و دکتر خانیکی، به نقد دیدگاه‌های دکتر خانیکی پرداخت.

دکتر گیویان در ابتدای صحبت‌های خود به تشریح دیدگاه دکتر خانیکی پرداخت و گفت: در دنیایی که به نوعی دکتر خانیکی تصویر کردند، انسان جایگاهی دارد و باید کنشگر باشد. در جهانی که تصویر شد کنش به معنای خاصی است. نکتۀ دیگری که مطرح کردند موضوع اخلاق است، یک اخلاق انتقادی و چپ گرایانه که در آن باید تنازعات قدرت را لحاظ کرد و پیش برد.

 او در ادامه گفت: اگر اساسا از زوایه دید دیگری به موضوعی که مطرح شد نگاه کنیم به نوعی ضدجامعه‌شناسی‌گرایی و یک صورت گرایی محض می‌بینیم.

دکتر گیویان با انتقاد به فرم گرایی گفت: آیا آنچه در جامعه ما رخ می‌دهد مشابه همان چیزی است که در پاریس اتفاق می‌افتد؟ و یا آنچه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا رخ می‌دهد، همان رخدادی است که در انتخابات شورای شهر ما اتفاق می‌افتد؟ اولین گامی که بایستی برداریم این است که صورت‌بندی دقیقی از آنچه که با آن مواجه هستیم انجام دهیم. باید دید در جامعۀ کنونی ما چه شکلی از تماشاگری وجود داردو سپس معنای این اتفاق در جامعه‌مان را دریابیم. باید دریابیم کسانی که سست‌کوشی می‌کنند برای این رفتار خود چه توجیه و تفسیری دارند که به گمان من این حلقه مفقود است.

وی افزود: بحث کلاسیکی که وبر درباره صورت‌های مشابه در کنش اجتماعی مطرح می‌کند، به این معناست که ممکن است پدیده‌های مشابه زیادی را ببینیم که همه در ظاهر صورت یکسانی داشته باشند اما هیچکدام الزاماً معنای واحدی را دنبال نمی‌کنند. پس در اولین گام بایست دریابیم که معنای این ‌کوشی در جامعه ما چیست و چه کسانی و در چه شرایطی و با چه توجیهی به این عمل مبادرت می‌کنند.

دکتر گیویان ادامه داد: در واقع ما شاهد شکل جدیدی از این رخداد هستیم که به گونه ای دیگر در حال رخ دادن است. اگر ما این شکل از عمل را نمی‌پسندیم، قاعدتاً دارای مبانی است که آن مبانی را ما مطرح نکردیم.

وی خاطرنشان کرد: ارتباطات شکلی از یک ایین است و می‌دانیم که شکل ساده شده هر آیینی شامل چند گروه انسانی است: گروهی که اجرا می‌کند، گروهی که نظاره‌گر است و گروهی که جزو سازمان‌دهنده‌ها و سامان دهنده‌های آنها است.

گیویان در پایان با طرح صورت‌بندی دیگری از مسئله اظهار داشت: هر آیین، با برپایی خود، اعلام حضور و وجود در جامعه می‌کند. در حال حاضر شاهد تغییر در میزان و نحوه مشارکت هر آیین هستیم. وقتی از این منظر ما به این اتفاق نگاه کنیم خیلی از مفهوم پردازی‌هایی که از خلال نگاه‌های جامعه ‌زده اتفاق می‌افتد دگرگون می‌شود.

سخنران بعدی این جلسه دکترمهدی‌زاده که به عنوان داور داخلی در جلسه حضور داشتند، ضمن تشکر از استادان و دانشجویان حاضر در نشست، به طرح سوالات خود پرداخت.

دکتر مهدی‌زاده در انتقاد به تعریف کنشگر اجتماعی در دیدگاه دکتر خانیکی گفت: اگر کنشگری را ظرفیت انتخاب افراد برای تغییر مسیر زندگی تعریف کنیم باعث افول آن شده‌ایم. امروزه به جای این که یک کنشگر اجتماعی و متحرک باشیم بیشتر دچار یک زندگی نباتی یا کمای فرهنگی شدیم.

مهدی‌زاده در ادامه گفت: معتقدم موضوعی که دکتر خانیکی در مورد جامعه نظارتی به آن اشاره کردند، خود باعث افزایش محافظه کاری در جامعه می‌شود و موجب می‌شود افراد از پرداخت هر نوع هزینه‌ای برای کنشگری سرباز زنند.

وی با ابراز خرسندی از رسانه‌های جدید در مقوله کنشگری خاطرنشان کرد: من با نگاهی دیالیکتیکی پدیده‌ها را یا این یا آن نمی‌بینم، به عبارت دیگر معتقد هستم نظارت و مقاومت، هر دو، هم کنش و هم تماشا کردن است. این در واقع ذات تمدن مدرن است.

دکتر مهدی‌زاده افزود: یکی از ویژگی‌هایی رسانه‌های جدید ظرفیت مناسب این ابزارها در نمایش اتفاقات پشت صحنه و امکان افشاگری از رخدادهای ریاکارانه به شهروندان است. تحت این شرایط، شهروندان در عین حال می‌توانند کنشگر یا تماشاگر باشند.

عضو هیئت علمی دانشکدۀ ارتباطات در ادامه گفت: نکته دیگری که می‌توان بیشتر به آن پرداخت، نزاع تاریخی بین ساخت و کنش است که کنش‌های تا چه اندازه ساخت‌ها را تشکیل می‌دهند و یا اینکه این ساختارها هستند که کنش‌ها را می‌سازند و ما منفعل هستیم تا کنشگر.

دکتر مهدی‌زاده با اشاره به تغییر صورت‌بندی‌های اجتماعی و فرهنگی با ورود انواع تکنولوژی در زندگی انسان امروز، گفت: هر تکنولوژی در چارچوب فرهنگی و اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گیرد. مجموعۀ ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی هر جامعه می‌تواند به میزان زیادی نوع کارکرد و عملکرد رسانه‌ها را تا حدود زیادی مقید کند و تحت تأثیر قرار دهد.

در ادامه این جلسه دکتر خانیکی با تشکر از انتقادهای وارد شده توسط دکتر گیویان و دکتر مهدی‌زاده به سوالات و ایرادهای آن‌ها پاسخ داد. وی در ابتدای سخنان خود تأکید کرد قصد ارائه نظریۀ ندارد و فقط به تلفیق نظریه‌های مطرح شده پرداخته است.

خانیکی با اشاره به اشتراکات نگاهش با دیدگاه دکتر گیویان گفت: در واقع زوایۀ ورود بنده همان است که دکتر گیویان توصیه کردند یعنی نگاه تفسیر برای فهم پدیده‌هایی که در جامعه ما شکل گرفته است. ما می‌خواهیم اشکال و صورت‌بندی‌ها را از جامعه خود استخراج کنیم. چرا که در طول تاریخ استفاده از هر نوعی از رسانه جدید و نه صرفا رسانه‌های مجازی در ایران، متاثر از فرهنگ داخلی بوده است.

عضو هیئت علمی دانشکدۀ ارتباطات در پاسخ به نقد دکتر مهدی‌زاده گفت: من دیدگاه دکتر مهدی‌زاده را مبنی بر اینکه کنشگری نسبت به تماشاگری اولویت دارد نفی نمی‌کنم و نیز نگاه من در این مقوله این نیست که صرفا یا این باشد یا آن.

وی افزود: دیدگاه من مخالف وجودیت رسانه‌های جدید و یا استفاده از این رسانه‌ها نیست اما دارای نگاهی انتقادی به حداقل کنش در فضای مجازی و کنش در فضای واقعی هستم و معتقدم این دو علی رغم این که پدیده‌هایی متفاوت و جدا از هم هستند، هر دو هم می‌تواند باشند؛ اما باید دقت کنیم که هر چیزی را باید در جای خود به کار ببریم.

خانیکی ادامه داد: لذت و سرگرمی در جای خود مناسب و ارزنده است اما لزوما جزو تولیدات رسانه‌ای نیست. نباید تصور کنیم این به همان معناست یا مصرف نوعی فعالیت است. من نیز معقتدم که رسانه در جامعه جدید تغییر ذائقه می‌دهد و نگاه من نوعی طرح یا انتقاد به خوش بینی و یا بدبینی محض است. من هم با شما موافق هستم که فکر نکنیم دنیا تمام شده است.

خانیکی با اشاره به نقطه نظرات مشترک دیدگاه خود و انتقادهای دکتر گیویان بیان کرد: در زمینه‌ مورد اشاره دکتر گیویان که با ایشان هم عقیده هستم، معتقدم در متن گفت‌وگو بین آن چه که نظریه‌پرداز می‌گوید و تجربۀ ایرانی آن، باید رابطه‌ای دیالکتیکی برقرار شود. در غیر این صورت ما محصور در فضای دانشگاهی می‌مانیم.

عضو هیئت علمی دانشکدۀ ارتباطات با تاکید بر اینکه استاد ارتباطات باید با محیط بیرونی دانشگاه ارتباط برقرار کند، گفت: دیالکتیک روشنگری باید در گفت‌وگوی بین آکادمی و حوزه عمومی جامعه شکل بگیرد و مهم است که در آکادمی نمانیم و ضد آکادمی هم نشویم. مسئله دیگر این است که از تماشاگر یک کنشگر بسازیم.

وی با بیان این که در بازتعریف واژگان، دیدگاهی همسو با نظر دکتر گیویان دارد، گفت: باید تعاریف جدیدی از سست‌کوشی و سخت‌کوشی داشته باشیم. یعنی بدانیم سخت‌کوش و سست‌کوش چه هستند.

خانیکی با تأکید بر جدید بودن نگاه توصیف شده در این نشست، گفت: ضد رسانه‌های جدید نیستم ولی ظرفیت‌ها، توان‌ها و فرصت‌هایی که ایجاد کرده و با الزامات، مبانی اخلاقی، معرفتی و حتی با توانش‌های ارتباطی و مهارت‌های حرفه‌ای جدید همراه است.

وی ادامه داد: دراین راستا اگر ملاحظات را رها کنیم، کنشگر را در تماشاگری محض رها کرده‌ایم و به عقیده من اگر رهایش نکنیم از دیالکتیک یا ترکیب بین کنشگر و تماشگر، کشنگری با این اوضاع می‌سازیم.

دکتر خانیکی ادامه داد: ساحتی که به آن می‌پردازم با رویکرد گفت‌وگو، انتقادی است به آن چه که در جامعه ما در حال شکل‌گیری است. رها نکردن مخاطب در سطح تماشاگری و هدایت او به سطح کنشگری هدف این نشست است. و شاید هدف این کرسی بیان حرف‌های تازه‌ای از دل این نشست است که بتوان در قالب مقاله، رساله‌ و پایان‌نامه‌ ارائه کرد.

وی در پایان به اشاره به حضور دکتر گیویان گفت: مایه تاسف است که افرادی چون دکتر گیویان در این دانشگاه مشارکت فعال ندارند. بسیار مناسب که دانشکده ارتباطات از افراد باسواد و توانمندی همچون گیویان، در دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی فعالیت داشته و اینجا درس دهند و درس بگیرند.



نظر شما :