جایگاه رسانه‌ها در آموزش‌های کرونایی به جامعه

۲۲ مهر ۱۳۹۹ | ۰۳:۳۰ کد : ۱۳۰۸۲
تعداد بازدید:۲۹۳
با شروع موج سوم کرونا نقش رسانه‌ها در تولید محتوا و آموزش به مردم برای رعایت پروتکل‌ها و نکات بهداشتی اهمیت خاصی دارد. البته باید به این نکته توجه داشت که رسانه‌ها در خلأ عمل نمی‌کنند و بخشی از ساختار بزرگتر هستند. به همین دلیل لازم است آموزشی که رسانه‌ها می‌توانند به مخاطبان بدهند ادامه یک سیاستگذاری باشد نه در تناقض با آن
جایگاه رسانه‌ها در آموزش‌های کرونایی به جامعه

آمادگی برای شرایطی مانند شیوع بیماری کرونا چندین متغیر دارد و رسانه‌ها تنها یکی از این متغیرها هستند. اگر همه متغیرها با هم و هماهنگ با هم عمل کنند می‌توانیم انتظار داشته باشیم هرکدام سهم خودشان را ایفا کنند و مؤثر باشند اما رسانه‌ها به تنهایی نمی‌توانند معجزه کنند.

افراد تنها براساس آموزش‌های رسانه‌ها تصمیم نمی‌گیرند و عمل نمی‌کنند و لازم است که بتوانند با تناقض‌هایی که به وجود می‌آید کنار بیایند. اگر ما پیامی تولید کنیم که به مردم بگوید در هر فضایی چه خطری ممکن است تو را تهدید کند و توصیه‌هایی مانند خرید آنلاین ارائه دهیم و مخاطب مجموعه این هشدارها را دریافت کند اما مجبور باشد همه این کارها را مانند یک زندگی عادی و بدون کرونا انجام بدهد دچار ترس و اضطراب شدیدی می‌شود.
کاری که ما در تولید محتوای ویژه این روزها برای جامعه انجام می‌دهیم این است که بر مفهوم سبک زندگی تمرکز کرده‌ایم. در واقع به افراد می‌گوییم که به بیماری کرونا و شرایط آن به‌عنوان یک پدیده بلند مدت نگاه کنید و حتی اگر می‌خواهید دورهمی برگزار کنید یا خارج از منزل حضور داشته باشید این نکات را رعایت کنید. نکته‌هایی با وسواس کم و انجام شدنی. نکات اساسی که می‌تواند خطرهای اصلی را کنترل کند.
لازم است که در شرایط فعلی رسانه‌ها مراقبت کردن را به‌عنوان بخشی از سبک زندگی ترویج کنند و با پیام هایشان به مخاطبان بگویند از این به بعد شیوه زندگی ما باید برای یک مدت نامعلوم به شکلی دیگر تبدیل شود. با توجه به اینکه فضای سیاستگذاری ما مبتنی بر محدود کردن نیست مجبوریم در آموزش‌های رسانه‌ای به‌دنبال یک حد وسط باشیم. یعنی دستورالعمل‌های ساده‌ای که مردم آن را به دستور‌العمل روزانه تبدیل کنند و انجام دهند.
قالب پیام هم در این زمینه اهمیت بسیار ویژه‌ای دارد. بخش مهمی از این مسأله به این بستگی دارد که قرار است به کدام مخاطب پیام بدهیم. باید بدانیم هرگروه سنی جذب چه نکته‌ها و شیوه‌هایی می‌شود. به طور مثال اگر به مخاطب سالمند با استفاده از طنز آموزش دهیم ممکن است احساس کند پیام و مسأله جدی نیست اما اگر به مخاطب نوجوان جدی آموزش بدهیم توجه نمی‌کند و اینجا لازمه آیتم طنز را وارد کنیم. مخاطب‌مان را باید دسته‌بندی کنیم و برای هر گروه آموزش‌ها و قالب‌هایی را که لازم دارد ارائه دهیم و البته مخاطبان با نیازهای خاص را در نظر بگیریم. رسانه‌ها نمی‌توانند دستورالعمل‌های جزئی و موشکافانه به مخاطبان بدهند اما حتماً می‌توانیم پیام‌های موجز و مختصر در تمام قالب‌ها تولید کنیم. در این شرایط ما هم به ویدیوکست، پادکست، پیام توئیتری و پیام اینستاگرامی نیاز داریم ،هم لازم است در تلویزیون و رادیو درباره این بیماری و شرایط آن و جامعه حرف بزنیم.
چیزی که برای مخاطب عام می‌تواند کمک کننده باشد این است که مجموعه وسواس‌ها و نگرانی‌ها را خلاصه کنیم و دستورالعمل‌های روشن، قابل انجام و در دسترس به مخاطب ارائه دهیم و با جزئیات آنها را گیج نکنیم. شاید به این شکل این مراقبت‌ها وارد شیوه زندگی افراد شود و مردم یاد بگیرند به همین شکلی زندگی کنند؛ شیوه‌ای که ممکن است جان بخشی از جامعه را نجات دهد.


نظر شما :